اشعار فروغ فرخزاد


اشعار فروغ فرخزاد

غنچه شوق تو هم خشکید
شعر، ای شیطان افسونکار

اشعار فروغ فرخزاد

عاقبت زین خواب دردآلود
جان من بیدار شد، بیدار

اشعار فروغ فرخزاد

بعد از او بر هر چه رو کردم
دیدم افسون سرابی بود

اشعار فروغ فرخزاد

آنچه می گشتم به دنبالش
وای بر من، نقش خوابی بود

اشعار فروغ فرخزاد

ای خدا … بر روی من بگشای
لحظه ای درهای دوزخ را

اشعار فروغ فرخزاد

تا به کی در دل نهان سازم
حسرت گرمای دوزخ را؟

اشعار فروغ فرخزاد

دیدم ای بس آفتابی را
کاو پیاپی در غروب افسرد

اشعار فروغ فرخزاد

آفتاب بی غروب من!
ای دیغا، درجنوب! افسرد

اشعار فروغ فرخزاد

بعد از او دیگر چه می جویم؟
بعد از او دیگر چه می پایم؟

اشعار فروغ فرخزاد

اشک سردی تا بیفشانم
گور گرمی تا بیاسایم

اشعار فروغ فرخزاد

پشت شیشه برف می بارد
پشت شیشه برف می بارد

اشعار فروغ فرخزاد

در سکوت سینه ام دستی
دانه اندوه می کارد
اشعار فروغ فرخزاد