شعر عاشقانه و احساسی


شعر عاشقانه و احساسی


راحت بگویم
بر باد داد چون دود سیگار دودمانم را…

شعر عاشقانه و احساسی 

این تو واین دلم
جای نشکسته پیداکردی پیشکش مهربانی هایت

شعر عاشقانه و احساسی 

تنها چیز با کیفیت تو زندگیم درد بود
که هرچی کشیدم پاره نشد

شعر عاشقانه و احساسی 

پر از اشکم ولی میخندم به سختی
به قول فروغ که می گفت : شهامت میخواهد سردباشی وگرم بخندی!

شعر عاشقانه و احساسی 

ز بس به دامن شب اشک انتظارم ریخت
گل سپیده شکفت و سحر رسید، بیا
ز بس نشستم و با شب حدیث غم گفتم
ز غصه رنگ من و رنگ شب پرید، بیا

شعر عاشقانه و احساسی 

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تا اشارات نظر، نامه رسان من و توست
گوش کن، با لب خاموش سخن میگویم
پاسخم گوبه نگاهی که زبان من و توست

شعر عاشقانه و احساسی 

روزگاری شد و کس، مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما، کس نرسید
همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

شعر عاشقانه و احساسی 

سعی کردم که شود یار ز اغیار جدا
آن نشد عاقبت و من شدم از یار جدا
از من امروز جدا میشود آن یار عزیز
همچو جانی که شود از تن بیمار جدا

شعر عاشقانه و احساسی 

آن دشمنی که دوست نگردد، دل من است
آن عقده ای که حل نشود، مشکل من است
از دشمنان چگونه شکایت توان نمود؟
جایی که پاره ی تن من، قاتل من است

شعر عاشقانه و احساسی 

کی رفته ای ز دل؟ که تمنا کنم تو را
کی بوده ای نهفته؟ که پیدا کنم تو را
غیبت نکرده ای، که شوم طالب حضور
پنهان نگشته ای، که هویدا کنم تو را
با صدهزار جلوه برون آمدی که من
با صدهزار دیده تماشا کنم تو را
شعر عاشقانه و احساسی